داستان نویس
|
- پدرمان جوراب بافی داشت. چرخ جوراب بافیش یک قطعه داشت که زود خراب می
[ شنبه 91/1/26 ] [ 4:16 عصر ] [ هادی کربلایی محمد آقا ]
[ نظر ]
همسر شهید: «هر روز صبح تا جلوی در می رفتم و بدرقه اش می کردم و راهش می انداختم.آن روز صبح سرگرم کاری بودم. علی [شهید صیاد] آمده و من را صدا کرده بود که : "حاج خانم، من دارم می روم"، ولی من نشنیده بودم. سرگرم کار خودم بودم که دیدم صدایی آمد، نه خیلی بلند. فکر کردم باز هم بچه ها توی کوچه ترقه انداخته اند. محل نگذاشتم. یکدفعه دیدم مهدی بدو آمد توی خانه. توی سرش می کوبد و گریه می کند. با گریه و التماس گفت: «مامان، تو را به خدا بیا. بابا را کشتند.» برای شادی روح آن شهید بزرگوار صلوات التماس دعا [ چهارشنبه 91/1/23 ] [ 2:43 عصر ] [ هادی کربلایی محمد آقا ]
[ نظر ]
هرگاه فرض کنیم که این پنج هواپیمای بمب افکن، در آسمان با یکدیگر تصادم کرده اند، می بایستی قطعات شکسته هواپیما و یا آثار و علائمی از این تصادم پیدا می شد و از سوی دیگر هنگامی که ستوان"تایلور" وضع اضطراری اعلام کرد، برخی از خدمه هواپیما می توانستند به وسیله چتر نجات، خود را از مهلکه رهایی بخشند یا پس از سقوط در آب از وسایل ایمنی نظیر تشک های بادی و جلیقه های نجات استفاده کنند، در حالی که معلوم نیست چرا هیچ یک از این اقدامات صورت نگرفت. هواپیمای "مارتین مرینر" که به کمک این پنج هواپیما شتافته بود، به گونه ای ساخته شده بود که می توانست روی آب بنشیند، در حالی که این هواپیما نیز بی آنکه با برج مراقبت تماس بگیرد، به طرز اسرارآمیزی ناپدید شد. واقعیت حادثه تا به امروز کشف نشده و این ماجرا همچنان در شمار یکی از اسرار حل نشده عالم، باقی مانده است. پس از این رویداد، تعداد زیادی هواپیما و کشتی همراه با سرنشینان آنها در منطقه مثلث برمودا ناپدید شده اند که تاکنون اثری از آنها به دست نیامده است و این حوادث موجب شده که دانشمندان نظریات گوناگون در رابطه با "مثلث برمودا" ارائه دهند.
[ چهارشنبه 91/1/16 ] [ 3:16 عصر ] [ هادی کربلایی محمد آقا ]
[ نظر ]
معناى انتظار امام زمان علیه السلام چیست؟ آیا به معناى سکوت و بىتفاوتى در برابر ظلم و فساد است؟ما هر شب منتظر طلوع خورشید فردا هستیم، امّا معناى انتظار خورشید آن نیست که دست روى دست بگذاریم و تا صبح در تاریکى به سر بریم، بلکه هر کس اتاق خود را روشن مىکند. ما در زمستان منتظر فرارسیدن تابستان هستیم، ولى انتظار تابستان به آن معنا نیست که در زمستان بلرزیم و اتاق خود را گرم نکنیم. در زمان غیبت امام زمان علیه السلام نیز باید به مقدار توانِ خود با ظلم مبارزه کنیم و در صدد اصلاح خود و جامعه برآییم. در روایات مىخوانیم: «أفضلُ الاعمال اِنتظارُ الفَرج»(بحار، ج 75، ص 208.) بهترین عمل، انتظار آمدن حضرت مهدى علیه السلام است. بر اساس این حدیث، انتظار، حالت نیست، بلکه عمل است: «افضل الاعمال» بنابراین، منتظران واقعى باید اهلعمل باشند. منتظران مصلِح باید خود صالح باشند، کسى که منتظر مهمان است در خانه آرام نمىنشیند. وظیفه مردم در زمان غیبت، خودسازى و امر به معروف و دعوت به حق و آگاه سازى دیگران است. [ پنج شنبه 91/1/10 ] [ 12:4 عصر ] [ هادی کربلایی محمد آقا ]
[ نظر ]
فرارسیدن ایام نوروز فرصتی شد تا در گفت وگویی با محقق و پژوهش گر حوزه، پیشینه عید نوروز و متحول شدن آن در اسلام را بررسی کنیم. آن چه در پی می آید، حاصل گفت وگوی مرکز خبر حوزه با حجة الاسلام والمسلمین حسن عرفان است که تقدیم خوانندگان ارجمند می شود. چند مقوله درباره عید نوروز، مانند واژه «عید»، اهمیت و تاریخچه آن در اسلام باید مورد واکاوی بیشتر قرارگیرد و می تواند موضوع مناسبی برای محققین و پژوهش گران حوزوی باشد؛ واژه «عید»، عربی است و از « عود» گرفته شده و به معنای چیزی است که باز می گردد. چون هر عید و هر سال تکرار می شود، از این رو به آن عید می گویند. این لفظ یک بار در آیه 114 سوره «مائده» وارد شده است؛ هم چنین کلمه «عیادت» نیز از این ماده است، چون کسی که بیمار است، پیوسته زیارت می شود؛ بنابراین، دیدار از مریض در فرهنگ اسلامی، «عیادت» خوانده شده است و هم چنین در حکمت 428 نهج البلاغه از امیرالمؤمنین علیه السلام، حدیثی نقل شده که بسیار سازنده و آموزنده است که حضرت فرمودند: «هر روزی که خدا در آن معصیت نشود، آن روز عید است.» اعیاد ملل و جوامع مختلف، به سه دسته شامل: عید های باستانی، مذهبی و ملی و سیاسی تقسیم می شود؛ به عنوان مثال، عید نوروز، عید باستانی ایرانیان است؛ البته عیدهای باستانی ملل گوناگون توسط نیاکان و اجداد انسان ها، براساس رخ داد ها و قرارداد های خاصی تثبیت و برگزار می شود، که در طول تاریخ ، تغییری نکرده و عید شمرده شده است. عید های سیاسی و ملی ملت ها، روزهایی است که این ملت ها به استقلال رسیده اند و یا حادثه مهمی در این کشور رخ داده، که همه جامعه را تحت تأثیر خود قرار داده است؛ البته برخی ملل، روزهای آغاز انقلاب ها را عید ملی و سیاسی می دانند. هم چنین عید های مذهبی هر ملتی، به وابستگی مذهبی آن ها بستگی دارد؛ به عنوان مثال، عید کریسمس در میان مسیحیان، عید بزرگی است و در میان مسلمانان نیز 4 عید مذهبی وجود دارد، که روز جمعه، عید فطر، عید قربان و عید غدیر خم، از اعیاد اسلامی است که روز عید غدیر، « عید اللّه اکبر» شماره شده است. عید نوروز نیز جزء اعیاد باستانی ملت ایران بوده و جزء اعیاد مذهبی ایرانیان نیست. البته نوروز در آن زمان، خاص و عام داشت و سیستم طبقاتی در بزرگ داشت نوروز، حکم فرما بود؛ لذا روز عید برای عامه مردم، اقشار ضعیف و فرودستان جامعه، فقط روز نخست سال بود و روز عید برای بزرگان، حاکمان، خان ها و... از روز نخست تا ششم ادامه داشت. البته باید گفت که اسلام، بعد ها این نظام طبقاتی را فروریخته و آن را دگرگون کرده، همه طبقات را برداشته و تبعیض را نسبت به این سنت باستانی، کنارگذاشت و دستورداد در دین اسلام، در برگزاری عید و بزرگ داشت عید، سیستم طبقاتی وجود نداشته باشد. تحول دیگری که اسلام ایجاد کرد این بود که عید برای خان ها، فرماندهان و حاکمان بود و سنت نوروزی این بود که تحفه ای از سوی مردان فرودست و زیر دست برای مردان فرادست و حاکمان می بردند؛ لذا «نوروزی»، تحفه ای بود که رعیت ها برای فرماندهان، و کشاورزان برای خان ها و فئودال ها می بردند و هدیه ای بود که فرودستان به فرادستان، پیش کش می کردند؛ در حقیقت، مکیدن خون جدیدی از سوی پادشاهان بود. نکته دیگر این است که «عید» در معارف اسلامی، اصطلاحی عرفانی و واژه ای کلیدی در عرفان اسلامی است؛ لذا به زمانی که چیزی بر دل تجلی می کند، «عید» می گویند؛ بنابراین، اگر در صبحگاه، حتی در یک روز عادی، انوار الهی بر دل ما تجلی کرد، آن صبحگاه «عید» تاریخ زندگی ماست؛ البته بر چیزی که در دل تجلی می کند نیز «عید» می گویند و عطار در این باره می گوید: ای بلبل خوش نوا، فغان کن عید است نوای عاشقان کن چون سبزه ز خاک سر برآورد ترک دل و ترک بوستان کن بیش از 3 هزار سال قبل، جمشید، روز تحویل آفتاب به برج حَمَل را نوروز نامید. ما بروج آسمانی داریم و هر برج نامی دارد. یکی از این برج ها، حمل است و به معنای میش و بره نر، چون صورت این ستارگان شبیه میش است. وقتی از نظر هیئت، آفتاب در آغاز برج حمل قرار می گیرد، تحویل آفتاب به برج حمل نامیده می شود؛ لذا وقتی آفتاب وارد برج شود، آن را شرف آفتاب یا شرف شمس و یا شرف قمر نیز می نامند، که این روز، روز نخست سال است. این ورود را نوروز می گویند؛ یعنی روز اول فروردین؛ در بیش از 3 هزار سال پیش، پادشاهی ایرانی به نام «جم»، این روز را به عنوان روز عید ایرانیان نامید؛ لذا زادگاه عید نوروز 3 هزار سال پیش است و آن زمان به این پادشاه، «جم» می گفتند؛ وقتی این روز را عید باستان نامید، «جم» نیز به « جمشید» معروف شد، چون کلمه «شید» به معنای شعاع خورشید است؛ بنابراین، زادگاه نوروز 3 هزار سال قبل است. نوروز، تحویل است، نه تحول و به قول مرحوم آیة اللّه طالقانی، اسلام دین تحول، دگرگونی، جنبش، انقلاب و انسانی است، ولی نوروز، روز تحویل است که ما باید آن را به تحول تبدیل کنیم؛ یعنی نوروز فقط تحویل دو پدیده مادی و فلکی است؛ یعنی تحویل آفتاب به برج حمل، ولی اسلام به دنبال دگرگونی عظیم فکری، عقلی، فطری، اجتماعی، سیاسی و ملی است و دنبال تحول بزرگ و یک رنسانس، دگرگونی و انقلاب انسانی است. این روز از بیش از 3 هزار سال پیش به عنوان روز عید ایرانیان شمرده شده، که بعداً در طول تاریخ، گرامی داشته شد و پیوسته در تاریخ اسلام نیز تحولاتی را شاهد بود؛ ب ه عنوان مثال، در زمان جلال الدین ملک شاه سلجوقی، او برای این که به نوعی ثبات در این روز برسد، هیئت بط لیموس (که به غلط هیئت بطلمیوس رایج است که باید تذکر داد ک ه بطلمیوس، غلط مشهور است و صحیح آن، بط لیموس است) روز دقیق تحویل آفتاب به حمل را مشخص، کنند که این کار زیر نظر عمر خیام، از منجمین و ریاضی دانان معروف صورت گرفت و در آن روز با آن دستگاه ها، دقیق ترین روز را مشخص کردند و آن روز را روز نوروز سلطانی و یا نوروز جلالی نامیدند، چون ملک شاه سلجوقی، «سلطان» بود و اسم او نیز «جلا ل الدین» بود، لذا نوروز جلالی نیز می گویند و این دو پسوند برای نوروز معروف شد که در بسیاری از کتب تاریخی و تقویم ها نوشته شده؛ به عنوان مثال، امیرکبیر در برج حمل نوروز سلطانی یا جلالی به شهادت رسید. نوروز، عید متغیر و قراردادی صرف نیست، بلکه یک عیدی است که با آغاز فرایند دگرگونی طبیعی جهان و آغاز فصل بهار، همسانی دارد و این بهار یک اصطلاح عرفانی دارد که منظور عرفا از بهار، وجد، حال و نشاط روحی است؛ البته نکته قابل توجهی است که در قرآن کریم از «ربیع» نامی برده نشده، ولی از پدیده ربیع، که احیا و زنده سازی است، نام برده شده و با همان تعبیر احیا، نام برده است. خداوند در قرآن، در آیه 65 سوره «نحل» درباره ربیع، نکاتی را می فرماید. در روایات نیز ربیع، بسیار مهم جلوه داده شده است و از آن به عنوان عوامل رویش و زایش و فصل دگرگونی یاد شده است؛ به عنوان مثال، در حدیثی از امیرالمؤمنین علیه السلام آمده است: «در قرآن کریم تفقه کنید که قرآن، بهار دل هاست»؛ یعنی قرآن، دل ها را به زایش و رویش به زندگی فرامی خواند و در برخی زیارات در وصف ائمه اطهار علیهم السلام آمده است: «ربیع الانام»؛ یعنی شما اهل بیت علیهم السلام، بهار انسان ها هستید؛ یعنی اهل بیت علیهم السلام، فصل رشد، دگرگونی، زیبا زیستن، با طراوت زیستن و زنده شدن برای انسان ها هستند، که این تعاریف در معارف اسلامی، کاویدنی است و این تعابیر مجازی، بسیار دقیق می باشد. در برخی روایات، «نیروز» آمده، که همان تصریف عربی نوروز است؛ البته این نکته قابل توجه است که نوروز در دین اسلام، نماد سه چیز است؛ نماد اعتدال؛ در هر سال فقط دو روز و شب مساوی اند، که یکی از آن دو روز، نوروز است که مظهر اعتدال، و از ارزش های بزرگ انسانی و اسلامی است. هم چنین نوروز، مظهر رستاخیر و بعث الهی است که در روایات آمده: «همان طور که طبیعت در نوروز زنده می شود، انسان ها نیز زنده می شوند که نماد رستاخیز اسلامی است.» مهم تر از همه، اقتران روز عید غدیر با روز نوروز است؛ روزی که پیامبر اکرم صلی اللّه علیه و آله، دستان امام علی علیه السلام را به عنوان امام و ولیّ مردم در غدیر خم بالا بردند. آن روز دقیقاً اقتران داشت با نوروز؛ لذا به نوروز، جلوه دیگری داد؛ به همین خاطر، در بعضی از روایات از این روز تمجید شده و لباس نو پوشیدن در آن روز، سفارش شده بود. در حقیقت، سال گشت نوروز، بزرگ داشت سال گشت شمسی غدیر است و اگر بتوانیم این عنوان را دوباره زنده کنیم، به نکته بسیار مهم و حساسی رسیده ایم؛ البته باید این مطلب را زنده کنیم و بعضی از ائمه علیهم السلام، روی این نکته توجه فراوانی داشتند، چون اگر عید نوروز به عید غدیر گره بخورد، شیعه کار بزرگی کرده است؛ باید برای غدیر بزرگ، دو بزرگ داشت قمری و شمسی برگزار کرد؛ قمری آن 18 ذیحجه و شمسی آن، اول فروردین می باشد، زیرا باید این مطلب را زنده کرد و غدیر، اهمیت فراوانی برای شیعیان دارد؛ لذا جا دارد در دو بزرگ داشت شمسی و قمری یاد شود. نکته دیگر این جاست که اگر ائمه اطهار علیهم السلام در عید نوروز، عیدی می دهند و جشن می گیرند، در حقیقت پیوند عمیق بین سنت ایرانیان و سنت مذهبی ایجاد کرده اند؛ یعنی بین تحویل و تحول، اتصال بزرگ رخ داده است. این نکته بسیار مهم است که ما باید روی اعیاد مذهبی خود، مخصوصاً عید، غدیر برنامه ریزی های فراوانی کنیم، چون غدیر، روز سازندگی، تحول، امامت، ولایت، سرنوشت و پیوند مردم با امامت است و امامت، نقش مهم و سرنوشت سازی در روند زندگی مردم دارد. آداب و سنن مردم در اعیاد، فرهنگ و تمدن ملل مختلف را نشان می دهد؛ البته آداب و سنن در ملل گوناگون، مختلف است؛ مثلاً در عید یهودیان، کشتن انسان، خون گرفتن از انسان و داخل نان ریختن مطرح است و در بعضی عید های مسیحیان، با شراب خمیر و نان درست می کنند؛ لذا این اعیاد، سنن قابل توجهی بوده و هویت و عظمت برخی ملل و یا سقوط، رکود و جمود برخی دیگر را نشان می دهند. در واقع، عید هر ملتی، در خور فرهنگ آن ملت است؛ البته همین مسیحیان در کریسمس، شخصی به نام «بابانوئل» دارند، که با ریش سفید، نماد پیران جامعه است. او به خانه ها می آمده و برای کودکان هدیه می آورد؛ این امر، پیوند کودکان با پیران و پیوند کودکان با دین و مسیح را از نخستین روزهای زندگی محکم می کند. اسلام نیز به عید نوروز، 11آداب و سنن زیبا و غنی را تزریق کرده است؛ یکی از آن ها پیراستگی نظافت و بهداشت است که در میان ایرانیان، به خانه تکانی معروف شده است؛ بدون شک، اسلام دین بهداشت، نظافت و پیراستگی است. «ویل دورانت» می گوید: فرانسوی ها توالت نداشتند و ساخت آن را از مسلمین یادگرفتند. هم چنین درجنگ های صلیبی، وقتی مسلمین شکست خوردند، در بین ارتش مسیحیان نفوذ کردند. فرمانده ارتش مسیحیان اعلام کرد: باید مسلمین را شناسایی کنیم؛ راه شناخت آن ها از میان مسیحیان این است که هر که بوی عطر و تمیزی می دهد، مسلمان است و هر که بوی عرق و کثیفی می دهد، مسیحی است، چون اسلام به پاکی و پاکیزگی توجه زیادی دارد؛ لذا پیراستگی و نظافت را اسلام به عید نوروز و آداب آن تزریق کرده، که بسیار زیباست. از آدابی که در بین کاسبان و تاجران، رعایت می شد، محاسبه مالی است که قاعدتاً در اول سال، مطرح است و توده های مردمی که دستی بر اقتصاد دارند، قبل و در آستانه عید، دست به محاسبه مالی می زنند، که از نظر اسلام اگر برای خارج کردن خمس، زکات و حقوق دیگر باشد، واجب شرعی است؛ نکته این جاست که اسلام یاد می دهد در پایان سال، همان طور که محاسبه مالی می کنیم، محاسبه نفسانی کنیم؛ یعنی یک سال عمر خود را مورد بازبینی قرارداده و قبل از آن که به حساب ها رسیدگی کنند، به حسابمان رسیدگی کنیم. از سنت های بسیار ارزش مند فرهنگ اسلامی، دید و بازدید است. وکسی که مؤمنی را زیارت کند، گویا خدا را در عرش زیارت کرده و کسی که در راه دیدن مؤمن به مشکلی برخورد کند، خدا هفتاد مشکل از او را برطرف می کند. از آداب و سنن دیگر نوروز، صلح و آشتی دادن است که میان ایرانیان رسم است. به آنان دل های کینه ورز را به هم نزدیک کرد و صلح می دادند، و این از پیام های بسیار ارزشمند قرآن است که: بین مؤمنین صلح ایجاد کنید تا روابط اصلاح شود. از دیگر آداب اسلامی تزریق شده در عید نوروز، نو پوشی و تمیز پوشی است که از ارزش های بزرگ اسلام است؛ هم چنین بوسیدن، از آداب دیگر آن است؛ البته دین اسلام، جامع است و برای همه رفتارهای انسانی و ریزه کاری های انسان، برنامه دارد؛ لذا برای بوسیدن نیز برنامه دارد و این نکته گفتنی است و باید توجه کرد که دین اسلام می فرماید: بوسیدن پدر و مادر، عبادت است و بوسیدن فرزندان، درجات بهشت را بالاتر می برد و در معارف بین اجر و درجه، مثل نظامیان، تفاوت وجود دارد؛ گاهی کسی کاری می کند که برای یک بار ارج می نهند و گاهی کاری می کند که درجه می دهند و او تا آخر عمر از آن درجه، بهره مند است؛ لذا در اسلام، بوسیدن سفارش شده و در معارف اسلامی گفته شده که: بوسیدن، عقده زدایی می کند؛ در واقع، بوسیدن، پیام ساکت محبت است. ثواب دارد، چون پیشانی، جای سجده خدا و عبادتگاه خداست، بوسیده می شود. هم چنین مصاحفه و دست دادن، از آداب دیگر عید است و در روایات آمده: تا دستان مؤمنین در دست یک دیگر است، هم چون برگ پاییز، گناهانشان می ریزد. مواجهه، از سنن اسلامی نیست؛ یعنی چهره بر چهره ساییدن، از سنن اسلامی نیست؛ باید آن را واکاوی کرد و دید از کجا آمده است؛ البته در اسلام، معانقه وجود دارد، ولی نباید به صورت مواجهه انجام شود، چون معانقه کاملاً بهداشتی است و مواجهه، غیر بهداشتی است. این مطلب درخور نوشتن مقاله علمی بزرگان می باشد، که باید دقت بیشتری در این نکته داشته باشند. سفر کردن از آداب دیگر و از لازمه های زندگی بشر می باشد. همواره هجرت ها در طول تاریخ، تمدن ساز و تمدن پرور بوده است. سفر ها در ایام عید، با هدف صله رحم، تفریح و یا زیارت انجام می شود که بسیار نیکوست. یکی از چیزهایی که اسلام به نوروز تزریق کرده، صله قبور است؛ این که مردم از اموات و گذشتگان یاد می کنند، این سنت، از ادیان الهی بوده و مختص به اسلام نیست. زیارت قبور، سنت بسیار شایسته و بایسته است. یکی از زیباترین چیزهایی که اسلام به عید نوروز تزریق کرده، قرین شدن تحویل سال، با دعاست. پیوند تحویل با دعا، از افتخارات اسلام است که این سنت باستانی را بازسازی کرده است. یکی از لحاظات نورانی و شکوه مند لحظه تحویل سال، در زیارت گاه های معصومین علیهم السلام است؛ لحظات خاص نیایش و کرنش در برابر خدا، که اسلام به عید نوروز تزریق کرده است و هزاران هزار نفر، لحظات تحویل سال را در جوار حرم اهل بیت علیهم السلام، با حالات دعا و نیایش آغاز می کنند. یکی از آداب دیگری که همواره در عید نوروز وجود داشته، هدیه دادن است که به شکلی، شایسته است؛ البته در نوروز باستان، فرودستان هدیه می دادند و اسلام آن را دگرگون کرده است؛ یعنی بزرگان به بینوایان و مسکینان هدیه می دهند، که با ساز و کار اسلام، همسانی عمیقی دارد. بدون شک، راه انتشار حق، مانند راه انتشار باطل است و باید امروز از طریق شیوه های روز دنیا، معارف خود را به مردم معرفی کنیم؛ باید یاد بگیریم چگونه دین خود را تبلیغ کنیم، چون حق با دین اسلام است و در درون آدمی نفوذ می کند؛ تنها کافی است، این بیانات حق، به گوش جهانیان رسانده شود، که خودش در قلوب مردم نفوذ می کند. [ دوشنبه 90/12/29 ] [ 4:50 عصر ] [ هادی کربلایی محمد آقا ]
[ نظر ]
|
|
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : Pichak.net ] |