پیغام ورود و خروج

سفارش تبلیغ
صبا ویژن
داستان نویس
 
قالب وبلاگ

- پدرمان جوراب بافی داشت. چرخ جوراب بافیش یک قطعه داشت که زود خراب می
شد و کار می خوابید. عباس قطعه را باز کرد و یکی از رویش ساخت. مصطفی هم
خوشش آمد و یکی ساخت. افتادن به تولید انبوه یک کارخانه کوچک درست کردند.
پدر دیگر به جای جوراب،لوازم یدکی چرخ جوراب بافی می فروخت.


- سال دوم یک استاد داشتیم که گیرداده بود همه باید کراوات بزنند.
سرامتحان ، چمران کراوات نزد، استاد دونمره ازش کم کرد. شد هجده ،
بالاترین نمره .

- چند بار اتفاق افتاده بود که کنار جاده ، وقتی از این ده به ده دیگر
می رفتیم ، می دید که بچه ای کنار جاده نشسته و دارد گریه می کند. ماشین
را نگه می داشت، پیاده می شد و می رفت بچه را بغل می کرد. صورتش را با
دستمال پاک می کردو او را می بوسید . بعد هم راه بچه شروع می کرد به گریه
کردن . ده دقیقه ، یک ربع، شاید هم بیش تر.

- گفتند «دکتر برای عروس هدیه فرستاده » به دو رفتم دم ِ در و بسته را
گرفتم . بازش کردم . یک شمع خوش گل بود. رفتم اتاقم و چند تا تکه طلا
آویزان کردم و برگشتم پیش مهمان ها ؛یعنی که این ها را مصطفی فرستاده. چه
کسی می فهمید مصطفی خودش را برایم فرستاده ؟

 


[ شنبه 91/1/26 ] [ 4:16 عصر ] [ هادی کربلایی محمد آقا ] [ نظر ]

همسر شهید: «هر روز صبح تا جلوی در می رفتم و بدرقه اش می کردم و راهش می انداختم.آن روز صبح سرگرم کاری بودم. علی [شهید صیاد] آمده و من را صدا کرده بود که : "حاج خانم، من دارم می روم"، ولی من نشنیده بودم.

سرگرم کار خودم بودم که دیدم صدایی آمد، نه خیلی بلند. فکر کردم باز هم بچه ها توی کوچه ترقه انداخته اند. محل نگذاشتم. یکدفعه دیدم مهدی بدو آمد توی خانه. توی سرش می کوبد و گریه می کند. با گریه و التماس گفت: «مامان، تو را به خدا بیا. بابا را کشتند.»
تا برسم جلوی در، دو بار خوردم زمین. آمدم دیدم خیلی آرام پشت فرمان نشسته، سرش افتاده روی شانه اش. انگار خواب باشد، سرو صورت و لباس هایش غرق خون بود، شیشه ماشین هم خرد شده بود. خواستم جیغ بکشم، ولی صدایم در نیامد.
دویدم در خانه همسایه طبقه بالایمان. آنها رفتند علی را برداشتند و بردند بیمارستان. من هم آمدم نشستم پای تلفن. اصلاً نمی فهمیدم کجا را باید بگیرم. به هر که و هر کجا که میشناختم، زنگ زدم، ولی کسی گوشی را بر نمی داشت، انگار همه خواب بودند. دوباره دویدم دم در. کسی نبود. علی را برده بودند. فقط جلوی در خانه روی زمین خون ریخته بود، خون علی.
 قبل از شهادتش بارها و بارها به من گفته بود برای شهادت من دعا کن، ولی آن روزهای آخر خیلی جدی تر این حرف را می زد. من ناراحت می شدم. می گفتم: "حرف دیگری پیدا نمی کنید بگویید؟"
آخرین بار گفت: "نه خانم، من می دانم همین روزها شهید می شوم. خواب دیده ام که یکی از دوستان شهیدم آمده و دست مرا گرفته که با خودش ببرد. من همه اش به تو نگاه می کردم، به بچه ها. شماها گریه می کردید و من نمی توانستم بروم. خانم، شما باید راضی باشید که من شهید بشوم."
انگار داشتند جانم را از توی بدنم می کشیدند بیرون. مستأصل نگاهش کردم. گفت: "خانم! شما را به خدا رضایت بدهید." ساکت بودم. گفت: "خانم شما را به فاطمه زهرا (س) قسم، بگویید که راضی هستید."
ساکت بودم. اشک تا پشت پلک هایم آمده بود، اما نمی ریخت. گفت: "عفت؟" یکدفعه قلبم آرام شد. گفتم: "باشد.من راضی ام."
یک هفته بعد علی شهید شد.»

برای شادی روح آن شهید بزرگوار صلوات

التماس دعا


[ چهارشنبه 91/1/23 ] [ 2:43 عصر ] [ هادی کربلایی محمد آقا ] [ نظر ]

 


Bermuda Triangle


در اقیانوس اطلس، منطقه ای شگفت انگیز وجود دارد که تاکنون، تعداد زیادی از هواپیماها و کشتی ها، بی آنکه نشانه ای از خود برجای گذارند، به طرز اسرارآمیزی در آنجا ناپدید شده اند. این منطقه مرگبار که اصطلاحا "مثلث برمودا" یا "مثلث شیطان" نامیده می شود، از شمال به جزیره "برمودا" از باختر به "فلوریدا" و از سوی خاور به نقطه ای از اقیانوس اطلس محدود میشود. حوادث شگفت انگیزی که در این نقطه از عالم اتفاق افتاده، دانشمندان را بر آن داشته است تا در "مثلث برمودا" به مطالعه و کاوش بپردازند و در رابطه با این حوادث، نظریات گوناگون ارائه دهند، ولی این کوشش ها، تا کنون کمکی به حل معما نکرده است.



در حدود ساعت 10/5 شامگاه 29 ژانویه 1948 هواپیمای بزرگ چهار موتوره بریتانیا موسوم به "استار تایگر" هنگامی که با 26 مسافر و خدمه بر فراز "مثلث برمودا" پرواز می کرد، ناگهان به طرز اسرارامیزی ناپدید شد و دیگر هیچ خبری از آن به دست نیامد! چند دقیقه قبل، تنها یک پیام رادیویی از خلبان هواپیما دریافت شده بود که اعلام کرده بود "هوا خوب است و هیچ مانعی وجود ندارد." با این حال، هواپیمای "استار تایگر" ناپدید گردید و معلوم نشد چه بلایی بر سر آن آمد.

در ساعت 7/45 دقیقه بامداد روز 17 ژانویه 1949 کاپیتان با هواپیمای خود از فرودگاهی در جزیره "برمودا" به هوا برخاست تا به "کینگستون" واقع در "جامائیکا" برود، ولی این هوایما نیز هنگام عبور از فراز "مثلث برمودا" به سرونوشت هواپیمای قبلی دچار گردید. کاپیتان 40 دقیقه پس از پرواز، طی یک تماس رادیویی، وضع هوا را عالی توصیف کرد و با اطمینان گفت که به موقع به "جامائیکا" خواهد رسید. ولی این آخرین پیامی بود که از خلبان هواپیما دریافت شد و پس از آن، فقط سکوتی اسرار آمیز برقرار گردید.

برای یافتن این هواپیما، قطعات شکسته آن و یا حتی آثار روغن و بنزین بر سطح آب که می توانست سرنخی به دست دهد، جستجوی گسترده ای به عمل آمد، لیکن این جستجو کاملا بی فایده بود. پیش از ناپدید شدن این دو هواپیما، حادثه شگفت انگیزی در مثلث برمودا رخ داده بود که توجه همگان را به خود جلب کرد و در حقیقت وجه تسمیه "مثلث برمودا" از آنجا ناشی شد.

وجه تسمیه مثلث بـــرمـــودا :

در روز 5 دسامبر 1945 پنج بمب افکن از نوع "اونجر" به منظور انجام یک پرواز تمرینی که پرواز شماره 19 نامیده می شد، از پایگاه نظامی " فورت لودردیل" واقع در " فلوریدا" به هوا برخاستند. طبق برنامه، آنها می بایستی یک مسیر مثلث شکل را طی کنند و دوباره به پایگاه بازگردند.



قبلا جندین بار چنین تمرینی را انجام داده بودند، از این رو این ماموریت برایشان دشوار نبود. از سوی دیگر، خلبانان و خدمه این پنج بمب افکن را افرادی با تجربه و ماهر تشکیل می دادند و همه هواپیماها مجهز به بهترین دستگاه بی سیم و تجهیزات هوانوردی بودند. در ساعت 2/10 دقیقه آن روز، هر پنج بمب افکن به هوا برخاستند و با آرایشی زیبا و سرعتی در حدود 200 مایل در ساعت به سوی خاور به پرواز در آمدند.
در ساعت 3/45 دقیقه، حادثه وحشتناکی رخ داد. ستوان "تایلو" فرمانده این اسکادران طی تماس رادیویی با برج مراقبت فریاد زد:

- برج مراقبت ... وضع اضطراری پیش آمده ... انگار ما از مسیر خود منحرف شده ایم ... ما قادر نیستیم زمین را ببینیم ... تکرار می کنم ... ما قادر نیستیم زمین را ببینیم.
مسئول برج مراقبت پرسید:
- حالا در چه موقعیتی هستید؟
- موقعیت خود را به درستی نمی دانیم ... اصلا نمی دانیم کجا هستیم. به نظر میرسد راه را گم کرده ایم.
مسئول برج مراقبت از این سخن بر خود لرزید. چگونه ممکن بود پنج هواپیما، با سرنشینان پر تجربه خود، در شرایطی که هوا کاملا مساعد بود راه خود را گم کنند.
برج مراقبت گفت:
- طاقت داشته باشید. به سوی غرب پرواز کنید.
ستوان "تایلور" پاسخ داد:
- ما اصلا نمی دانیم غرب کجاست ... همه دستگاه ها از کار افتاده ... همه چیز شگفت انگیز است. هیچ جهتی را نمی توانیم تشخیص دهیم. حتی اقیانوس شکل دیگری به خود گرفته است ...
چند لحظه بعد، دوباره صدای ستوان"تایلور" به گوش رسید که دیوانه وار فریاد زد:
- ما وارد آب های سفید می شویم ... خطر همچون دشنه ای به سوی ما می آید... کمک ... کمک ...
و این آخرین پیام ستوان "تایلور" بود و صدای او برای همیشه خاموش شد.



مسئولان فرودگاه، وضع اضطراری اعلام کردند و یک هواپیمای "مارتین مرینر" با 13 سرنشین و مجهز به کلیه وسایل نجات از زمین برخاست تا به جستجوی پنج هواپیمای بمب افکن بپردازد، ولی شگفت اینکه این هواپیما نیز به همان سرنوشت پنج بمب افکن دچار گردید و برای همیشه ناپدید شد. در ساعت 7/4 دقیقه بعدازظهر آن روز، برج مراقبت نیروی دریایی در "اوپالوکا" پیام ضعیفی دریافت کرد که مربوط به یکی از هواپیماهای پرواز شماره 19 بود. عجیب آن بود که به موجب پیش بینی، موجودی بنزین آخرین هواپیما می بایستی تقریبا دو ساعت پیش تمام شده باشد، در حالی که هنوز در آسمان بود.

سپیده دم روز بعد، 242 فروند هواپیما و 18 فروند کشتی به جستجوی هواپیماهای گمشده پرداختند، ولی اثری از آنها نیافتند. انگار این هواپیماها، قطره ای شده و به درون اقیانوس فرو رفته بودند.

هرگاه فرض کنیم که این پنج هواپیمای بمب افکن، در آسمان با یکدیگر تصادم کرده اند، می بایستی قطعات شکسته هواپیما و یا آثار و علائمی از این تصادم پیدا می شد و از سوی دیگر هنگامی که ستوان"تایلور" وضع اضطراری اعلام کرد، برخی از خدمه هواپیما می توانستند به وسیله چتر نجات، خود را از مهلکه رهایی بخشند یا پس از سقوط در آب از وسایل ایمنی نظیر تشک های بادی و جلیقه های نجات استفاده کنند، در حالی که معلوم نیست چرا هیچ یک از این اقدامات صورت نگرفت. هواپیمای "مارتین مرینر" که به کمک این پنج هواپیما شتافته بود، به گونه ای ساخته شده بود که می توانست روی آب بنشیند، در حالی که این هواپیما نیز بی آنکه با برج مراقبت تماس بگیرد، به طرز اسرارآمیزی ناپدید شد. واقعیت حادثه تا به امروز کشف نشده و این ماجرا همچنان در شمار یکی از اسرار حل نشده عالم، باقی مانده است. پس از این رویداد، تعداد زیادی هواپیما و کشتی همراه با سرنشینان آنها در منطقه مثلث برمودا ناپدید شده اند که تاکنون اثری از آنها به دست نیامده است و این حوادث موجب شده که دانشمندان نظریات گوناگون در رابطه با "مثلث برمودا" ارائه دهند.

نظرات دانشمندان در ارتباط با مثلث بـــرمـــودا :

پاره ای از این دانشمندان بر این اعتقادند که از مثلث برمودا، دریچه ای به دنیای دیگر گشوده می شود و این کشتی ها و هواپیماها از آن دریچه به بعد دیگری که برای ما ناشناخته است منتقل می شوند. و گروهی دیگر گناه این حوادث را به گردن موجودات فضایی می اندازند و می گویند که ساکنان کرات دیگر، کشتی ها و هواپیماها را با سرنشینانش برای تحقیق به کرات خود می برند.



برخی دیگر نیز با توجه به فرضیه فرو رفتن قاره افسانه ای آتلانتیس به زیر آب، بر این باورند که در اعماق آب های مثلث برمودا، بلور عظیمی وجود دارد که اشعه ای قوی تر از لیزر از آن ساطع می شود و این اشعه کشتی ها و هواپیماها را ذوب می کند. در نقشه های قدیمی قاره ای به نام "آتلانتیس" به چشم می خورد که امروزه اثری از این خشکی وجود ندارد، و دانشمندان حدس می زنند بر اثر وقوع فاجعه ای که ماهیت آن هنوز بر بشر معلوم نیست، در منطقه "مثلث برمودا" به اعماق اقیانوس فرورفته باشد.

موقعیت مثلث بـــرمـــودا :

مثلث برمودا واقعا یک مثلث نیست، بلکه شباهت بیشتری به یک بیضی (و شاید هم دایره‌ای بزرگ) دارد که در روی بخشی از اقیانوس اطلس در سواحل جنوب شرقی آمریکا واقع است. راس آن نزدیک برمودا و قسمت انحنای آن از سمت پایین فلوریدا گسترش یافته و از پورتوریکو گذشته، به طرف جنوب و شرق منحرف شده و از میان دریای سارگاسو عبور کرده و دوباره به طرف برمودا برگشته است. طول جغرافیایی در قسمت غرب مثلث برمودا 80 درجه است، بر روی خطی که شمال حقیقی و شمال مغناطیسی بر یکدیگر منطبق می‌گردند. در این نقطه هیچ انحرافی در قطب نما محاسبه نمی‌شود.



وینسنت گادیس که مثلث برمودا را نامگذاری کرده، آن را بدین صورت توصیف می‌کند : "یک خط از فلوریدا تا برمودا، دیگری از برمودا تا پورتویکو می‌گذرد و سومین خط از میان باهاما به فلوریدا بر می‌گردد."

مشاهدات و گزارشات منحصر به مثلث بـــرمـــودا :

در بیشتر اتفاقات مثلث برمودا، اکثر هواپیماها در حالی ناپدید شده‌اند که تماس رادیویی خود را با ایستگاههای مبدا و مقصدشان تا آخرین لحظه حفظ کرده‌اند و یا برخی دیگر در لحظات آخر پیامهای غیر عادی مخابره کرده‌اند که حاکی از عدم کنترل آنان بر روی دستگاه و ابزارها بوده است و یا چرخش عقربه‌های قطب نما به دور خود و تغییر رنگ آسمان اطراف به زردی و مه آلودی، آن هم در روز صاف و آفتابی و یا تغییراتی غیر عادی در آبها که تا لحظاتی قبل آرام بوده‌اند، بدون بیان هیچ دلیل روشنی از چگونگی این وقایع.

این پیامها رفته رفته ضعیف‌تر و غیرقابل تشخیص‌تر شده و یا سریعا قطع شده‌اند. دقیقا مثل اینکه چیزی ارتباط رادیویی را قطع کرده باشد و یا چنانچه اظهار عقیده شده، در حال دور شدن و عقب رفتن از فضا و زمان بوده و دورتر و دورتر شده‌اند. در برخی موارد گزارشها حاکی از آن بود که نوری ناشناخته و غیر قابل تشریح روئیت شده است. همچنین توده سیاه و تاریکی در سطح دریا که پس از مدتی ناپدید شده، در جریان اتفاقات مزبور گزارش شده است.



در مواردی هم گزارش شده که نقطه تاریک بزرگی در میان ستارگان در آسمان دیده شده که نوری متحرک از طرف زمین به آن قسمت وارد شده و سپس هر دو ناپدید شده‌اند. در تمام مدت دیده شدن تاریکی، دستگاهها و سایر ابزارهای قایق‌های ناظر از کار افتاده بودند که پس از رفع تاریکی آسمان، دوباره شروع بکار کرده‌اند.

در یک مورد هم پیامی عجیب از یک کشتی باری ژاپنی بدین مضمون دریافت گردید. "خطری همانند یک خنجر هم اکنون ... به سرعت می‌آید ... ما نمی‌توانیم فرار کنیم ..." در هر حال بدون اینکه مشخص شود خنجر چه بود، کشتی ناپدید شد.

علل وقایع مثلث بـــرمـــودا :

- علل فرضی طبیعی
توضیحات و علل فرضی مختلفی درباره حوادث مثلث برمودا ارائه شده است که معمول‌ترین فرضیات بر اساس مرگ غیر طبیعی (زیرا هیچ جسدی تاکنون بدست نیامده است) بنا شده است. این توضیحات عبارتند از:

جزر و مد ناگهانی دریا در نتیجه زلزله در اعماق دریا، وزش بادهای مخرب و اختلالات جوی، گویهای آتشفشان که موجب انفجار هواپیماها می‌شود، گرفتار آمدن در جاذبه یک گرداب یا گردباد که باعث سقوط و انهدام هواپیماها یا انحراف مسیر کشتی ها و مفقود شدن آنها در آب می‌شود، تحت تاثیر نیرویی مغناطیسی قرار گرفتن و اختلالات امواج الکترومغناطیسی، ولی این دلایل توجیه قابل قبولی برای ناپدید شدن هواپیماها و کشتیهای متعدد در یک منطقه نیست.



- علل فرضی غیر طبیعی
دستگیری و ربوده شدن به وسیله زیردریایی یا بشقاب پرنده‌هایی متعلق به کراتی دیگر که برای تحقیق درباره حیات و زندگی باستان و حال ما انسانها به کره زمین آمده‌اند، می‌تواند علتی غیر طبیعی برای توجیه وقایع باشد.



یکی از عجیب‌ترین پیشنهادات در این مورد بوسیله ادگار کایس، پیشگو و روانکاو و حکیم در دهه پنجم قرن بیست، ارائه شده است. به عقیده وی قرنها قبل از کشف اشعه لیزر، بومیان سواحل اقیانوس اطلس از کریستال به عنوان یک منبع انرژی و قدرت استفاده می‌کردند. به نظر کاین نوعی نیروی شیطانی القا شده از سوی آنها، در عمق یک مایلی در قسمت غرب اندروس غرق شده که هنوز در برخی مواقع باعث از کار انداختن ابزار و وسایل الکتریکی کشتیها، هواپیماها و در نهایت نابودی آنها می‌گردد.



ام. ک. جساپ که یک فضانورد، منجم و متخصص کره ماه است، در کتابش به نام "در مورد بشقاب پرنده‌ها " ابزار می‌دارد که ناپدید شدن کشتیهای مشهور در مثلث برمودا، به وسیله اجسام پرنده صورت گرفته است. وی مفقود شدن خدمه آنها را نیز به اجسام مزبور ربط می‌دهد. به عقیده جساپ یوفوها هر چه هستند، حوزه مغناطیسی موقتی ایجاد می‌کنند که دارای طرحی یونیزه شده است و می‌تواند باعث متلاشی شدن یا ناپدید شدن هواپیماها و کشتی ها گردد. او روی این سوال کار می‌کرد که چگونه نیروی مغناطیسی کنترل شده و می‌تواند باعث نامرئی شدن گردد. نظریه میدان واحد انیشتین او را مجذوب کرده بود. جساپ هر دو اینها را کلیدی می‌دانست برای ظهور و محو شدن ناگهانی بشقاب پرنده‌ها و ناپدید شدن کشتیها و هواپیماها. ولی مرگ امکان ادامه فعالیت و نتیجه گیری را از جساپ گرفت و تحقیقاتش نیمه تمام ماند.

گذشته و آینده مثلث بـــرمـــودا :


به نظر می‌رسد که این منطقه طی زمانهای متمادی گذشته نیز در افسانه‌ها به منزله مکانی ترسناک وجود داشته و حتی خیلی قبل از تاریخ کشف آن و بعد از آن تاریخ تا صدها سال با عناوین "دریایی از مقبره‌ها" ، "مثلث شیطان" ، "مثلث مرگ" ، "دریای بدبختی" ، "گورستان آتلانتیک" نامیده می‌شده است. شومی و بدشگونی مثلث برمودا حتی در عصر فضا نیز باعث تعجب انسانهایی چون کریستف کلمب و فضانوردان آپولو 13 که یکی کاشف در زمین و دیگری در فضاست، شده است.



اینکه چرا وقایع عجیب این منطقه گزارش نمی‌شود، شاید به دلیل ایجاد رعب و وحشت عمومی باشد، شاید هم چون دلیل اصلی وقایع معلوم نیست، اتفاقات مربوطه بازتاب نمی‌یابد. البته در اغلب گزارشات ارائه شده هم سانسورهایی وجود دارد که اصل وقایع را سرپوشیده نگه می‌دارد.




آیا این مثلث باز هم قربانیان دیگری را در کام خود فرو خواهد برد؟

آیا بشر موفق به کشف راز نهفته در معمای آن خواهد شد؟

و بسیاری آیاها و پرسشهای بی جواب دیگر که مسلما در ذهن شما هم وجود دارد ...


[ چهارشنبه 91/1/16 ] [ 3:16 عصر ] [ هادی کربلایی محمد آقا ] [ نظر ]



معناى انتظار امام زمان علیه السلام چیست؟ آیا به معناى سکوت و بى‏تفاوتى در برابر ظلم و فساد است؟ما هر شب منتظر طلوع خورشید فردا هستیم، امّا معناى انتظار خورشید آن نیست که دست روى دست بگذاریم و تا صبح در تاریکى به سر بریم، بلکه هر کس اتاق خود را روشن مى‏کند.
ما در زمستان منتظر فرارسیدن تابستان هستیم، ولى انتظار تابستان به آن معنا نیست که در زمستان بلرزیم و اتاق خود را گرم نکنیم.
در زمان غیبت امام زمان علیه السلام نیز باید به مقدار توانِ خود با ظلم مبارزه کنیم و در صدد اصلاح خود و جامعه برآییم. در روایات مى‏خوانیم: «أفضلُ الاعمال اِنتظارُ الفَرج»(بحار، ج 75، ص 208.) بهترین عمل، انتظار آمدن حضرت مهدى علیه السلام است.
بر اساس این حدیث، انتظار، حالت نیست، بلکه عمل است: «افضل الاعمال» بنابراین، منتظران واقعى باید اهل‏عمل باشند. منتظران مصلِح باید خود صالح باشند، کسى که منتظر مهمان است در خانه آرام نمى‏نشیند.
وظیفه مردم در زمان غیبت، خودسازى و امر به معروف و دعوت به حق و آگاه سازى دیگران است.

[ پنج شنبه 91/1/10 ] [ 12:4 عصر ] [ هادی کربلایی محمد آقا ] [ نظر ]

 

 

فرارسیدن ایام نوروز فرصتی شد تا در گفت وگویی با محقق و پژوهش گر حوزه،

پیشینه عید نوروز و متحول شدن آن در اسلام را بررسی کنیم. آن چه در پی می آید،

حاصل گفت وگوی مرکز خبر حوزه با حجة الاسلام والمسلمین حسن عرفان است که تقدیم خوانندگان ارجمند می شود.

تبیین واژه «عید»

چند مقوله درباره عید نوروز، مانند واژه «عید»، اهمیت و تاریخچه آن در اسلام باید مورد واکاوی بیشتر قرارگیرد

 و می تواند موضوع مناسبی برای محققین و پژوهش گران حوزوی باشد؛ واژه «عید»، عربی است

و از « عود» گرفته شده و به معنای چیزی است که باز می گردد.

 چون هر عید و هر سال تکرار می شود، از این رو به آن عید می گویند.

عید در منابع اسلامی

این لفظ یک بار در آیه 114 سوره «مائده» وارد شده است؛ هم چنین کلمه «عیادت» نیز از این ماده است،

 چون کسی که بیمار است، پیوسته زیارت می شود؛ بنابراین، دیدار از مریض در فرهنگ اسلامی،

 «عیادت» خوانده شده است و هم چنین در حکمت 428 نهج البلاغه از امیرالمؤمنین علیه السلام،

حدیثی نقل شده که بسیار سازنده و آموزنده است که حضرت فرمودند:

 «هر روزی که خدا در آن معصیت نشود، آن روز عید است.»

اعیاد در ملل و نحل مختلف

اعیاد ملل و جوامع مختلف، به سه دسته شامل: عید های باستانی،

مذهبی و ملی و سیاسی تقسیم می شود؛ به عنوان مثال، عید نوروز،

عید باستانی ایرانیان است؛ البته عیدهای باستانی ملل گوناگون توسط نیاکان و اجداد انسان ها،

 براساس رخ داد ها و قرارداد های خاصی تثبیت و برگزار می شود،

که در طول تاریخ ، تغییری نکرده و عید شمرده شده است.

ویژگی های اعیاد سیاسی و ملی

عید های سیاسی و ملی ملت ها، روزهایی است که این ملت ها به استقلال رسیده اند

و یا حادثه مهمی در این کشور رخ داده، که همه جامعه را تحت تأثیر خود قرار داده است؛

البته برخی ملل، روزهای آغاز انقلاب ها را عید ملی و سیاسی می دانند.

هم چنین عید های مذهبی هر ملتی، به وابستگی مذهبی آن ها بستگی دارد؛

به عنوان مثال، عید کریسمس در میان مسیحیان، عید بزرگی است

 و در میان مسلمانان نیز 4 عید مذهبی وجود دارد، که روز جمعه، عید فطر، عید قربان و عید غدیر خم،

از اعیاد اسلامی است که روز عید غدیر، « عید اللّه اکبر» شماره شده است.

 عید نوروز نیز جزء اعیاد باستانی ملت ایران بوده و جزء اعیاد مذهبی ایرانیان نیست.

تأثیرات اسلام در نوروز

البته نوروز در آن زمان، خاص و عام داشت و سیستم طبقاتی در بزرگ داشت نوروز،

حکم فرما بود؛ لذا روز عید برای عامه مردم، اقشار ضعیف و فرودستان جامعه،

فقط روز نخست سال بود و روز عید برای بزرگان، حاکمان، خان ها و... از روز نخست تا ششم ادامه داشت.

البته باید گفت که اسلام، بعد ها این نظام طبقاتی را فروریخته و آن را دگرگون کرده،

 همه طبقات را برداشته و تبعیض را نسبت به این سنت باستانی، کنارگذاشت

و دستورداد در دین اسلام، در برگزاری عید و بزرگ داشت عید، سیستم طبقاتی وجود نداشته باشد.

تحول دیگری که اسلام ایجاد کرد این بود که عید برای خان ها، فرماندهان و حاکمان بود

و سنت نوروزی این بود که تحفه ای از سوی مردان فرودست و زیر دست برای مردان فرادست

و حاکمان می بردند؛ لذا «نوروزی»، تحفه ای بود که رعیت ها برای فرماندهان،

و کشاورزان برای خان ها و فئودال ها می بردند و هدیه ای بود که فرودستان به فرادستان،

پیش کش می کردند؛ در حقیقت، مکیدن خون جدیدی از سوی پادشاهان بود.

نکته دیگر این است که «عید» در معارف اسلامی، اصطلاحی عرفانی و واژه ای کلیدی در عرفان اسلامی است؛

لذا به زمانی که چیزی بر دل تجلی می کند، «عید» می گویند؛

بنابراین، اگر در صبحگاه، حتی در یک روز عادی، انوار الهی بر دل ما تجلی کرد،

آن صبحگاه «عید» تاریخ زندگی ماست؛ البته بر چیزی که در دل تجلی می کند

نیز «عید» می گویند و عطار در این باره می گوید:

ای بلبل خوش نوا، فغان کن

عید است نوای عاشقان کن

چون سبزه ز خاک سر برآورد

ترک دل و ترک بوستان کن

عید نوروز در تاریخ

بیش از 3 هزار سال قبل، جمشید، روز تحویل آفتاب به برج حَمَل را نوروز نامید.

ما بروج آسمانی داریم و هر برج نامی دارد. یکی از این برج ها،

حمل است و به معنای میش و بره نر، چون صورت این ستارگان شبیه میش است.

وقتی از نظر هیئت، آفتاب در آغاز برج حمل قرار می گیرد، تحویل آفتاب به برج حمل نامیده می شود؛

لذا وقتی آفتاب وارد برج شود، آن را شرف آفتاب یا شرف شمس و یا شرف قمر نیز می نامند،

که این روز، روز نخست سال است. این ورود را نوروز می گویند؛

یعنی روز اول فروردین؛ در بیش از 3 هزار سال پیش، پادشاهی ایرانی به نام «جم»،

این روز را به عنوان روز عید ایرانیان نامید؛ لذا زادگاه عید نوروز 3 هزار سال پیش است

و آن زمان به این پادشاه، «جم» می گفتند؛ وقتی این روز را عید باستان نامید،

«جم» نیز به « جمشید» معروف شد، چون کلمه «شید» به معنای شعاع خورشید است؛

 بنابراین، زادگاه نوروز 3 هزار سال قبل است.

عید نوروز و تحول

نوروز، تحویل است، نه تحول و به قول مرحوم آیة اللّه طالقانی، اسلام دین تحول،

دگرگونی، جنبش، انقلاب و انسانی است، ولی نوروز، روز تحویل است

که ما باید آن را به تحول تبدیل کنیم؛ یعنی نوروز فقط تحویل دو پدیده مادی و فلکی است؛

 یعنی تحویل آفتاب به برج حمل، ولی اسلام به دنبال دگرگونی عظیم فکری،

عقلی، فطری، اجتماعی، سیاسی و ملی است و دنبال تحول بزرگ و یک رنسانس،

دگرگونی و انقلاب انسانی است.

این روز از بیش از 3 هزار سال پیش به عنوان روز عید ایرانیان شمرده شده،

که بعداً در طول تاریخ، گرامی داشته شد و پیوسته در تاریخ اسلام نیز تحولاتی را شاهد بود؛ ب

ه عنوان مثال، در زمان جلال الدین ملک شاه سلجوقی، او برای این که به نوعی ثبات در این روز برسد،
دانشمندان هیئت را جمع کرد تا بر اساس دستگاه های

هیئت بط لیموس (که به غلط هیئت بطلمیوس رایج است که باید تذکر داد ک

ه بطلمیوس، غلط مشهور است و صحیح آن، بط لیموس است)

روز دقیق تحویل آفتاب به حمل را مشخص، کنند که این کار زیر نظر عمر خیام،

از منجمین و ریاضی دانان معروف صورت گرفت و در آن روز با آن دستگاه ها،

 دقیق ترین روز را مشخص کردند و آن روز را روز نوروز سلطانی و یا نوروز جلالی نامیدند،

چون ملک شاه سلجوقی، «سلطان» بود و اسم او نیز «جلا ل الدین» بود،

لذا نوروز جلالی نیز می گویند و این دو پسوند برای نوروز معروف شد

که در بسیاری از کتب تاریخی و تقویم ها نوشته شده؛ به عنوان مثال،

امیرکبیر در برج حمل نوروز سلطانی یا جلالی به شهادت رسید.

نوروز، طبیعت و حیات درونی

نوروز، عید متغیر و قراردادی صرف نیست، بلکه یک عیدی است که با آغاز فرایند

دگرگونی طبیعی جهان و آغاز فصل بهار، همسانی دارد و این بهار یک اصطلاح عرفانی دارد

که منظور عرفا از بهار، وجد، حال و نشاط روحی است؛ البته نکته قابل توجهی است

که در قرآن کریم از «ربیع» نامی برده نشده، ولی از پدیده ربیع، که احیا و زنده سازی است،

 نام برده شده و با همان تعبیر احیا، نام برده است.

خداوند در قرآن، در آیه 65 سوره «نحل» درباره ربیع، نکاتی را می فرماید.

 در روایات نیز ربیع، بسیار مهم جلوه داده شده است و از آن به عنوان عوامل رویش و زایش و فصل دگرگونی یاد شده است؛

به عنوان مثال، در حدیثی از امیرالمؤمنین علیه السلام آمده است:

«در قرآن کریم تفقه کنید که قرآن، بهار دل هاست»؛

یعنی قرآن، دل ها را به زایش و رویش به زندگی فرامی خواند و در برخی زیارات

در وصف ائمه اطهار علیهم السلام آمده است: «ربیع الانام»؛

یعنی شما اهل بیت علیهم السلام، بهار انسان ها هستید؛

یعنی اهل بیت علیهم السلام، فصل رشد، دگرگونی، زیبا زیستن، با طراوت زیستن و زنده شدن برای انسان ها هستند،

 که این تعاریف در معارف اسلامی، کاویدنی است و این تعابیر مجازی، بسیار دقیق می باشد.

در برخی روایات، «نیروز» آمده، که همان تصریف عربی نوروز است؛

البته این نکته قابل توجه است که نوروز در دین اسلام، نماد سه چیز است؛

نماد اعتدال؛ در هر سال فقط دو روز و شب مساوی اند، که یکی از آن دو روز،

 نوروز است که مظهر اعتدال، و از ارزش های بزرگ انسانی و اسلامی است.

هم چنین نوروز، مظهر رستاخیر و بعث الهی است که در روایات آمده:

 «همان طور که طبیعت در نوروز زنده می شود، انسان ها نیز زنده می شوند

که نماد رستاخیز اسلامی است.» مهم تر از همه، اقتران روز عید غدیر با روز نوروز است؛

روزی که پیامبر اکرم صلی اللّه علیه و آله، دستان امام علی علیه السلام را

به عنوان امام و ولیّ مردم در غدیر خم بالا بردند. آن روز دقیقاً اقتران داشت

با نوروز؛ لذا به نوروز، جلوه دیگری داد؛ به همین خاطر، در بعضی از روایات

از این روز تمجید شده و لباس نو پوشیدن در آن روز، سفارش شده بود.

در حقیقت، سال گشت نوروز، بزرگ داشت سال گشت شمسی غدیر است

و اگر بتوانیم این عنوان را دوباره زنده کنیم، به نکته بسیار مهم و حساسی رسیده ایم؛

البته باید این مطلب را زنده کنیم و بعضی از ائمه علیهم السلام،

روی این نکته توجه فراوانی داشتند، چون اگر عید نوروز به عید غدیر گره بخورد،

 شیعه کار بزرگی کرده است؛ باید برای غدیر بزرگ، دو بزرگ داشت قمری

و شمسی برگزار کرد؛ قمری آن 18 ذیحجه و شمسی آن، اول فروردین می باشد،

زیرا باید این مطلب را زنده کرد و غدیر، اهمیت فراوانی برای شیعیان دارد؛

لذا جا دارد در دو بزرگ داشت شمسی و قمری یاد شود.

نکته دیگر این جاست که اگر ائمه اطهار علیهم السلام در عید نوروز، عیدی می دهند

و جشن می گیرند، در حقیقت پیوند عمیق بین سنت ایرانیان و سنت مذهبی ایجاد کرده اند؛

یعنی بین تحویل و تحول، اتصال بزرگ رخ داده است. این نکته بسیار مهم است

که ما باید روی اعیاد مذهبی خود، مخصوصاً عید، غدیر برنامه ریزی های فراوانی کنیم،

چون غدیر، روز سازندگی، تحول، امامت، ولایت، سرنوشت و پیوند مردم با امامت است و امامت،

 نقش مهم و سرنوشت سازی در روند زندگی مردم دارد.

آداب و سنن عید نوروز

آداب و سنن مردم در اعیاد، فرهنگ و تمدن ملل مختلف را نشان می دهد؛

 البته آداب و سنن در ملل گوناگون، مختلف است؛ مثلاً در عید یهودیان،

کشتن انسان، خون گرفتن از انسان و داخل نان ریختن مطرح است و

در بعضی عید های مسیحیان، با شراب خمیر و نان درست می کنند؛

لذا این اعیاد، سنن قابل توجهی بوده و هویت و عظمت برخی ملل و یا سقوط،

رکود و جمود برخی دیگر را نشان می دهند. در واقع، عید هر ملتی،

در خور فرهنگ آن ملت است؛ البته همین مسیحیان در کریسمس،

 شخصی به نام «بابانوئل» دارند، که با ریش سفید، نماد پیران جامعه است.

او به خانه ها می آمده و برای کودکان هدیه می آورد؛ این امر، پیوند کودکان

با پیران و پیوند کودکان با دین و مسیح را از نخستین روزهای زندگی محکم می کند.

پیراستگی و نظافت

اسلام نیز به عید نوروز، 11آداب و سنن زیبا و غنی را تزریق کرده است؛

یکی از آن ها پیراستگی نظافت و بهداشت است که در میان ایرانیان،

 به خانه تکانی معروف شده است؛ بدون شک، اسلام دین بهداشت،

نظافت و پیراستگی است. «ویل دورانت» می گوید: فرانسوی ها توالت نداشتند و ساخت آن را از مسلمین یادگرفتند.

هم چنین درجنگ های صلیبی، وقتی مسلمین شکست خوردند،

 در بین ارتش مسیحیان نفوذ کردند. فرمانده ارتش مسیحیان اعلام کرد:

باید مسلمین را شناسایی کنیم؛ راه شناخت آن ها از میان مسیحیان

این است که هر که بوی عطر و تمیزی می دهد، مسلمان است

 و هر که بوی عرق و کثیفی می دهد، مسیحی است،

چون اسلام به پاکی و پاکیزگی توجه زیادی دارد؛ لذا پیراستگی و نظافت

را اسلام به عید نوروز و آداب آن تزریق کرده، که بسیار زیباست.

محاسبه نفس

از آدابی که در بین کاسبان و تاجران، رعایت می شد، محاسبه مالی است که قاعدتاً در اول سال،

مطرح است و توده های مردمی که دستی بر اقتصاد دارند، قبل و در آستانه عید،

 دست به محاسبه مالی می زنند، که از نظر اسلام اگر برای خارج کردن خمس،

 زکات و حقوق دیگر باشد، واجب شرعی است؛ نکته این جاست که اسلام یاد می دهد

در پایان سال، همان طور که محاسبه مالی می کنیم، محاسبه نفسانی کنیم؛

یعنی یک سال عمر خود را مورد بازبینی قرارداده و قبل از آن که به حساب ها رسیدگی کنند،

به حسابمان رسیدگی کنیم.

دید و بازدید

از سنت های بسیار ارزش مند فرهنگ اسلامی، دید و بازدید است. وکسی که مؤمنی را زیارت کند،

 گویا خدا را در عرش زیارت کرده و کسی که در راه دیدن مؤمن به مشکلی برخورد کند،

 خدا هفتاد مشکل از او را برطرف می کند.

صلح و آشتی

از آداب و سنن دیگر نوروز، صلح و آشتی دادن است که میان ایرانیان رسم است.

به آنان دل های کینه ورز را به هم نزدیک کرد و صلح می دادند،

و این از پیام های بسیار ارزشمند قرآن است که: بین مؤمنین صلح ایجاد کنید تا روابط اصلاح شود.

نو پوشی، تمیز پوشی، مصافحه و معانقه

از دیگر آداب اسلامی تزریق شده در عید نوروز، نو پوشی و تمیز پوشی است

که از ارزش های بزرگ اسلام است؛ هم چنین بوسیدن، از آداب دیگر آن است؛

البته دین اسلام، جامع است و برای همه رفتارهای انسانی و ریزه کاری های انسان،

برنامه دارد؛ لذا برای بوسیدن نیز برنامه دارد و این نکته گفتنی است

و باید توجه کرد که دین اسلام می فرماید: بوسیدن پدر و مادر، عبادت است

و بوسیدن فرزندان، درجات بهشت را بالاتر می برد و در معارف

بین اجر و درجه، مثل نظامیان، تفاوت وجود دارد؛ گاهی کسی کاری می کند

که برای یک بار ارج می نهند و گاهی کاری می کند که درجه می دهند

و او تا آخر عمر از آن درجه، بهره مند است؛ لذا در اسلام، بوسیدن سفارش شده و

 در معارف اسلامی گفته شده که: بوسیدن، عقده زدایی می کند؛ در واقع، بوسیدن،

 پیام ساکت محبت است. ثواب دارد، چون پیشانی، جای سجده خدا و عبادتگاه خداست،

بوسیده می شود. هم چنین مصاحفه و دست دادن، از آداب دیگر عید است و در روایات آمده:

تا دستان مؤمنین در دست یک دیگر است، هم چون برگ پاییز، گناهانشان می ریزد.

نقدی بر روبوسی های امروزی

مواجهه، از سنن اسلامی نیست؛ یعنی چهره بر چهره ساییدن،

از سنن اسلامی نیست؛ باید آن را واکاوی کرد و دید از کجا آمده است؛

البته در اسلام، معانقه وجود دارد، ولی نباید به صورت مواجهه انجام شود،

 چون معانقه کاملاً بهداشتی است و مواجهه، غیر بهداشتی است.

این مطلب درخور نوشتن مقاله علمی بزرگان می باشد، که باید دقت بیشتری در این نکته داشته باشند.

سفر کردن

سفر کردن از آداب دیگر و از لازمه های زندگی بشر می باشد.

همواره هجرت ها در طول تاریخ، تمدن ساز و تمدن پرور بوده است.

سفر ها در ایام عید، با هدف صله رحم، تفریح و یا زیارت انجام می شود که بسیار نیکوست.

زیارت اهل قبور

یکی از چیزهایی که اسلام به نوروز تزریق کرده، صله قبور است؛

این که مردم از اموات و گذشتگان یاد می کنند، این سنت،

از ادیان الهی بوده و مختص به اسلام نیست. زیارت قبور، سنت بسیار شایسته و بایسته است.

دعای هنگام تحویل سال

یکی از زیباترین چیزهایی که اسلام به عید نوروز تزریق کرده،

قرین شدن تحویل سال، با دعاست. پیوند تحویل با دعا،

 از افتخارات اسلام است که این سنت باستانی را بازسازی کرده است.

یکی از لحاظات نورانی و شکوه مند لحظه تحویل سال، در زیارت گاه های معصومین علیهم السلام است؛

 لحظات خاص نیایش و کرنش در برابر خدا، که اسلام به عید نوروز تزریق کرده است و هزاران هزار نفر،

لحظات تحویل سال را در جوار حرم اهل بیت علیهم السلام، با حالات دعا و نیایش آغاز می کنند.

هدیه دادن به دیگران

یکی از آداب دیگری که همواره در عید نوروز وجود داشته، هدیه دادن است که به شکلی،

شایسته است؛ البته در نوروز باستان، فرودستان هدیه می دادند و اسلام آن را دگرگون کرده است؛

یعنی بزرگان به بینوایان و مسکینان هدیه می دهند، که با ساز و کار اسلام، همسانی عمیقی دارد.

انتقال ارزش ها به نسل جوان

بدون شک، راه انتشار حق، مانند راه انتشار باطل است و باید امروز از طریق شیوه های روز دنیا،

معارف خود را به مردم معرفی کنیم؛ باید یاد بگیریم چگونه دین خود را تبلیغ کنیم،

 چون حق با دین اسلام است و در درون آدمی نفوذ می کند؛ تنها کافی است،

 این بیانات حق، به گوش جهانیان رسانده شود، که خودش در قلوب مردم نفوذ می کند.


[ دوشنبه 90/12/29 ] [ 4:50 عصر ] [ هادی کربلایی محمد آقا ] [ نظر ]
<      1   2   3   4   5   >>   >
.: Weblog Themes By Pichak :.

درباره وبلاگ
لینک دوستان
امکانات وب