پیغام ورود و خروج

سفارش تبلیغ
صبا ویژن
داستان نویس
 
قالب وبلاگ

- پدرمان جوراب بافی داشت. چرخ جوراب بافیش یک قطعه داشت که زود خراب می
شد و کار می خوابید. عباس قطعه را باز کرد و یکی از رویش ساخت. مصطفی هم
خوشش آمد و یکی ساخت. افتادن به تولید انبوه یک کارخانه کوچک درست کردند.
پدر دیگر به جای جوراب،لوازم یدکی چرخ جوراب بافی می فروخت.


- سال دوم یک استاد داشتیم که گیرداده بود همه باید کراوات بزنند.
سرامتحان ، چمران کراوات نزد، استاد دونمره ازش کم کرد. شد هجده ،
بالاترین نمره .

- چند بار اتفاق افتاده بود که کنار جاده ، وقتی از این ده به ده دیگر
می رفتیم ، می دید که بچه ای کنار جاده نشسته و دارد گریه می کند. ماشین
را نگه می داشت، پیاده می شد و می رفت بچه را بغل می کرد. صورتش را با
دستمال پاک می کردو او را می بوسید . بعد هم راه بچه شروع می کرد به گریه
کردن . ده دقیقه ، یک ربع، شاید هم بیش تر.

- گفتند «دکتر برای عروس هدیه فرستاده » به دو رفتم دم ِ در و بسته را
گرفتم . بازش کردم . یک شمع خوش گل بود. رفتم اتاقم و چند تا تکه طلا
آویزان کردم و برگشتم پیش مهمان ها ؛یعنی که این ها را مصطفی فرستاده. چه
کسی می فهمید مصطفی خودش را برایم فرستاده ؟

 


[ شنبه 91/1/26 ] [ 4:16 عصر ] [ هادی کربلایی محمد آقا ] [ نظر ]

همسر شهید: «هر روز صبح تا جلوی در می رفتم و بدرقه اش می کردم و راهش می انداختم.آن روز صبح سرگرم کاری بودم. علی [شهید صیاد] آمده و من را صدا کرده بود که : "حاج خانم، من دارم می روم"، ولی من نشنیده بودم.

سرگرم کار خودم بودم که دیدم صدایی آمد، نه خیلی بلند. فکر کردم باز هم بچه ها توی کوچه ترقه انداخته اند. محل نگذاشتم. یکدفعه دیدم مهدی بدو آمد توی خانه. توی سرش می کوبد و گریه می کند. با گریه و التماس گفت: «مامان، تو را به خدا بیا. بابا را کشتند.»
تا برسم جلوی در، دو بار خوردم زمین. آمدم دیدم خیلی آرام پشت فرمان نشسته، سرش افتاده روی شانه اش. انگار خواب باشد، سرو صورت و لباس هایش غرق خون بود، شیشه ماشین هم خرد شده بود. خواستم جیغ بکشم، ولی صدایم در نیامد.
دویدم در خانه همسایه طبقه بالایمان. آنها رفتند علی را برداشتند و بردند بیمارستان. من هم آمدم نشستم پای تلفن. اصلاً نمی فهمیدم کجا را باید بگیرم. به هر که و هر کجا که میشناختم، زنگ زدم، ولی کسی گوشی را بر نمی داشت، انگار همه خواب بودند. دوباره دویدم دم در. کسی نبود. علی را برده بودند. فقط جلوی در خانه روی زمین خون ریخته بود، خون علی.
 قبل از شهادتش بارها و بارها به من گفته بود برای شهادت من دعا کن، ولی آن روزهای آخر خیلی جدی تر این حرف را می زد. من ناراحت می شدم. می گفتم: "حرف دیگری پیدا نمی کنید بگویید؟"
آخرین بار گفت: "نه خانم، من می دانم همین روزها شهید می شوم. خواب دیده ام که یکی از دوستان شهیدم آمده و دست مرا گرفته که با خودش ببرد. من همه اش به تو نگاه می کردم، به بچه ها. شماها گریه می کردید و من نمی توانستم بروم. خانم، شما باید راضی باشید که من شهید بشوم."
انگار داشتند جانم را از توی بدنم می کشیدند بیرون. مستأصل نگاهش کردم. گفت: "خانم! شما را به خدا رضایت بدهید." ساکت بودم. گفت: "خانم شما را به فاطمه زهرا (س) قسم، بگویید که راضی هستید."
ساکت بودم. اشک تا پشت پلک هایم آمده بود، اما نمی ریخت. گفت: "عفت؟" یکدفعه قلبم آرام شد. گفتم: "باشد.من راضی ام."
یک هفته بعد علی شهید شد.»

برای شادی روح آن شهید بزرگوار صلوات

التماس دعا


[ چهارشنبه 91/1/23 ] [ 2:43 عصر ] [ هادی کربلایی محمد آقا ] [ نظر ]

 


Bermuda Triangle


در اقیانوس اطلس، منطقه ای شگفت انگیز وجود دارد که تاکنون، تعداد زیادی از هواپیماها و کشتی ها، بی آنکه نشانه ای از خود برجای گذارند، به طرز اسرارآمیزی در آنجا ناپدید شده اند. این منطقه مرگبار که اصطلاحا "مثلث برمودا" یا "مثلث شیطان" نامیده می شود، از شمال به جزیره "برمودا" از باختر به "فلوریدا" و از سوی خاور به نقطه ای از اقیانوس اطلس محدود میشود. حوادث شگفت انگیزی که در این نقطه از عالم اتفاق افتاده، دانشمندان را بر آن داشته است تا در "مثلث برمودا" به مطالعه و کاوش بپردازند و در رابطه با این حوادث، نظریات گوناگون ارائه دهند، ولی این کوشش ها، تا کنون کمکی به حل معما نکرده است.



در حدود ساعت 10/5 شامگاه 29 ژانویه 1948 هواپیمای بزرگ چهار موتوره بریتانیا موسوم به "استار تایگر" هنگامی که با 26 مسافر و خدمه بر فراز "مثلث برمودا" پرواز می کرد، ناگهان به طرز اسرارامیزی ناپدید شد و دیگر هیچ خبری از آن به دست نیامد! چند دقیقه قبل، تنها یک پیام رادیویی از خلبان هواپیما دریافت شده بود که اعلام کرده بود "هوا خوب است و هیچ مانعی وجود ندارد." با این حال، هواپیمای "استار تایگر" ناپدید گردید و معلوم نشد چه بلایی بر سر آن آمد.

در ساعت 7/45 دقیقه بامداد روز 17 ژانویه 1949 کاپیتان با هواپیمای خود از فرودگاهی در جزیره "برمودا" به هوا برخاست تا به "کینگستون" واقع در "جامائیکا" برود، ولی این هوایما نیز هنگام عبور از فراز "مثلث برمودا" به سرونوشت هواپیمای قبلی دچار گردید. کاپیتان 40 دقیقه پس از پرواز، طی یک تماس رادیویی، وضع هوا را عالی توصیف کرد و با اطمینان گفت که به موقع به "جامائیکا" خواهد رسید. ولی این آخرین پیامی بود که از خلبان هواپیما دریافت شد و پس از آن، فقط سکوتی اسرار آمیز برقرار گردید.

برای یافتن این هواپیما، قطعات شکسته آن و یا حتی آثار روغن و بنزین بر سطح آب که می توانست سرنخی به دست دهد، جستجوی گسترده ای به عمل آمد، لیکن این جستجو کاملا بی فایده بود. پیش از ناپدید شدن این دو هواپیما، حادثه شگفت انگیزی در مثلث برمودا رخ داده بود که توجه همگان را به خود جلب کرد و در حقیقت وجه تسمیه "مثلث برمودا" از آنجا ناشی شد.

وجه تسمیه مثلث بـــرمـــودا :

در روز 5 دسامبر 1945 پنج بمب افکن از نوع "اونجر" به منظور انجام یک پرواز تمرینی که پرواز شماره 19 نامیده می شد، از پایگاه نظامی " فورت لودردیل" واقع در " فلوریدا" به هوا برخاستند. طبق برنامه، آنها می بایستی یک مسیر مثلث شکل را طی کنند و دوباره به پایگاه بازگردند.



قبلا جندین بار چنین تمرینی را انجام داده بودند، از این رو این ماموریت برایشان دشوار نبود. از سوی دیگر، خلبانان و خدمه این پنج بمب افکن را افرادی با تجربه و ماهر تشکیل می دادند و همه هواپیماها مجهز به بهترین دستگاه بی سیم و تجهیزات هوانوردی بودند. در ساعت 2/10 دقیقه آن روز، هر پنج بمب افکن به هوا برخاستند و با آرایشی زیبا و سرعتی در حدود 200 مایل در ساعت به سوی خاور به پرواز در آمدند.
در ساعت 3/45 دقیقه، حادثه وحشتناکی رخ داد. ستوان "تایلو" فرمانده این اسکادران طی تماس رادیویی با برج مراقبت فریاد زد:

- برج مراقبت ... وضع اضطراری پیش آمده ... انگار ما از مسیر خود منحرف شده ایم ... ما قادر نیستیم زمین را ببینیم ... تکرار می کنم ... ما قادر نیستیم زمین را ببینیم.
مسئول برج مراقبت پرسید:
- حالا در چه موقعیتی هستید؟
- موقعیت خود را به درستی نمی دانیم ... اصلا نمی دانیم کجا هستیم. به نظر میرسد راه را گم کرده ایم.
مسئول برج مراقبت از این سخن بر خود لرزید. چگونه ممکن بود پنج هواپیما، با سرنشینان پر تجربه خود، در شرایطی که هوا کاملا مساعد بود راه خود را گم کنند.
برج مراقبت گفت:
- طاقت داشته باشید. به سوی غرب پرواز کنید.
ستوان "تایلور" پاسخ داد:
- ما اصلا نمی دانیم غرب کجاست ... همه دستگاه ها از کار افتاده ... همه چیز شگفت انگیز است. هیچ جهتی را نمی توانیم تشخیص دهیم. حتی اقیانوس شکل دیگری به خود گرفته است ...
چند لحظه بعد، دوباره صدای ستوان"تایلور" به گوش رسید که دیوانه وار فریاد زد:
- ما وارد آب های سفید می شویم ... خطر همچون دشنه ای به سوی ما می آید... کمک ... کمک ...
و این آخرین پیام ستوان "تایلور" بود و صدای او برای همیشه خاموش شد.



مسئولان فرودگاه، وضع اضطراری اعلام کردند و یک هواپیمای "مارتین مرینر" با 13 سرنشین و مجهز به کلیه وسایل نجات از زمین برخاست تا به جستجوی پنج هواپیمای بمب افکن بپردازد، ولی شگفت اینکه این هواپیما نیز به همان سرنوشت پنج بمب افکن دچار گردید و برای همیشه ناپدید شد. در ساعت 7/4 دقیقه بعدازظهر آن روز، برج مراقبت نیروی دریایی در "اوپالوکا" پیام ضعیفی دریافت کرد که مربوط به یکی از هواپیماهای پرواز شماره 19 بود. عجیب آن بود که به موجب پیش بینی، موجودی بنزین آخرین هواپیما می بایستی تقریبا دو ساعت پیش تمام شده باشد، در حالی که هنوز در آسمان بود.

سپیده دم روز بعد، 242 فروند هواپیما و 18 فروند کشتی به جستجوی هواپیماهای گمشده پرداختند، ولی اثری از آنها نیافتند. انگار این هواپیماها، قطره ای شده و به درون اقیانوس فرو رفته بودند.

هرگاه فرض کنیم که این پنج هواپیمای بمب افکن، در آسمان با یکدیگر تصادم کرده اند، می بایستی قطعات شکسته هواپیما و یا آثار و علائمی از این تصادم پیدا می شد و از سوی دیگر هنگامی که ستوان"تایلور" وضع اضطراری اعلام کرد، برخی از خدمه هواپیما می توانستند به وسیله چتر نجات، خود را از مهلکه رهایی بخشند یا پس از سقوط در آب از وسایل ایمنی نظیر تشک های بادی و جلیقه های نجات استفاده کنند، در حالی که معلوم نیست چرا هیچ یک از این اقدامات صورت نگرفت. هواپیمای "مارتین مرینر" که به کمک این پنج هواپیما شتافته بود، به گونه ای ساخته شده بود که می توانست روی آب بنشیند، در حالی که این هواپیما نیز بی آنکه با برج مراقبت تماس بگیرد، به طرز اسرارآمیزی ناپدید شد. واقعیت حادثه تا به امروز کشف نشده و این ماجرا همچنان در شمار یکی از اسرار حل نشده عالم، باقی مانده است. پس از این رویداد، تعداد زیادی هواپیما و کشتی همراه با سرنشینان آنها در منطقه مثلث برمودا ناپدید شده اند که تاکنون اثری از آنها به دست نیامده است و این حوادث موجب شده که دانشمندان نظریات گوناگون در رابطه با "مثلث برمودا" ارائه دهند.

نظرات دانشمندان در ارتباط با مثلث بـــرمـــودا :

پاره ای از این دانشمندان بر این اعتقادند که از مثلث برمودا، دریچه ای به دنیای دیگر گشوده می شود و این کشتی ها و هواپیماها از آن دریچه به بعد دیگری که برای ما ناشناخته است منتقل می شوند. و گروهی دیگر گناه این حوادث را به گردن موجودات فضایی می اندازند و می گویند که ساکنان کرات دیگر، کشتی ها و هواپیماها را با سرنشینانش برای تحقیق به کرات خود می برند.



برخی دیگر نیز با توجه به فرضیه فرو رفتن قاره افسانه ای آتلانتیس به زیر آب، بر این باورند که در اعماق آب های مثلث برمودا، بلور عظیمی وجود دارد که اشعه ای قوی تر از لیزر از آن ساطع می شود و این اشعه کشتی ها و هواپیماها را ذوب می کند. در نقشه های قدیمی قاره ای به نام "آتلانتیس" به چشم می خورد که امروزه اثری از این خشکی وجود ندارد، و دانشمندان حدس می زنند بر اثر وقوع فاجعه ای که ماهیت آن هنوز بر بشر معلوم نیست، در منطقه "مثلث برمودا" به اعماق اقیانوس فرورفته باشد.

موقعیت مثلث بـــرمـــودا :

مثلث برمودا واقعا یک مثلث نیست، بلکه شباهت بیشتری به یک بیضی (و شاید هم دایره‌ای بزرگ) دارد که در روی بخشی از اقیانوس اطلس در سواحل جنوب شرقی آمریکا واقع است. راس آن نزدیک برمودا و قسمت انحنای آن از سمت پایین فلوریدا گسترش یافته و از پورتوریکو گذشته، به طرف جنوب و شرق منحرف شده و از میان دریای سارگاسو عبور کرده و دوباره به طرف برمودا برگشته است. طول جغرافیایی در قسمت غرب مثلث برمودا 80 درجه است، بر روی خطی که شمال حقیقی و شمال مغناطیسی بر یکدیگر منطبق می‌گردند. در این نقطه هیچ انحرافی در قطب نما محاسبه نمی‌شود.



وینسنت گادیس که مثلث برمودا را نامگذاری کرده، آن را بدین صورت توصیف می‌کند : "یک خط از فلوریدا تا برمودا، دیگری از برمودا تا پورتویکو می‌گذرد و سومین خط از میان باهاما به فلوریدا بر می‌گردد."

مشاهدات و گزارشات منحصر به مثلث بـــرمـــودا :

در بیشتر اتفاقات مثلث برمودا، اکثر هواپیماها در حالی ناپدید شده‌اند که تماس رادیویی خود را با ایستگاههای مبدا و مقصدشان تا آخرین لحظه حفظ کرده‌اند و یا برخی دیگر در لحظات آخر پیامهای غیر عادی مخابره کرده‌اند که حاکی از عدم کنترل آنان بر روی دستگاه و ابزارها بوده است و یا چرخش عقربه‌های قطب نما به دور خود و تغییر رنگ آسمان اطراف به زردی و مه آلودی، آن هم در روز صاف و آفتابی و یا تغییراتی غیر عادی در آبها که تا لحظاتی قبل آرام بوده‌اند، بدون بیان هیچ دلیل روشنی از چگونگی این وقایع.

این پیامها رفته رفته ضعیف‌تر و غیرقابل تشخیص‌تر شده و یا سریعا قطع شده‌اند. دقیقا مثل اینکه چیزی ارتباط رادیویی را قطع کرده باشد و یا چنانچه اظهار عقیده شده، در حال دور شدن و عقب رفتن از فضا و زمان بوده و دورتر و دورتر شده‌اند. در برخی موارد گزارشها حاکی از آن بود که نوری ناشناخته و غیر قابل تشریح روئیت شده است. همچنین توده سیاه و تاریکی در سطح دریا که پس از مدتی ناپدید شده، در جریان اتفاقات مزبور گزارش شده است.



در مواردی هم گزارش شده که نقطه تاریک بزرگی در میان ستارگان در آسمان دیده شده که نوری متحرک از طرف زمین به آن قسمت وارد شده و سپس هر دو ناپدید شده‌اند. در تمام مدت دیده شدن تاریکی، دستگاهها و سایر ابزارهای قایق‌های ناظر از کار افتاده بودند که پس از رفع تاریکی آسمان، دوباره شروع بکار کرده‌اند.

در یک مورد هم پیامی عجیب از یک کشتی باری ژاپنی بدین مضمون دریافت گردید. "خطری همانند یک خنجر هم اکنون ... به سرعت می‌آید ... ما نمی‌توانیم فرار کنیم ..." در هر حال بدون اینکه مشخص شود خنجر چه بود، کشتی ناپدید شد.

علل وقایع مثلث بـــرمـــودا :

- علل فرضی طبیعی
توضیحات و علل فرضی مختلفی درباره حوادث مثلث برمودا ارائه شده است که معمول‌ترین فرضیات بر اساس مرگ غیر طبیعی (زیرا هیچ جسدی تاکنون بدست نیامده است) بنا شده است. این توضیحات عبارتند از:

جزر و مد ناگهانی دریا در نتیجه زلزله در اعماق دریا، وزش بادهای مخرب و اختلالات جوی، گویهای آتشفشان که موجب انفجار هواپیماها می‌شود، گرفتار آمدن در جاذبه یک گرداب یا گردباد که باعث سقوط و انهدام هواپیماها یا انحراف مسیر کشتی ها و مفقود شدن آنها در آب می‌شود، تحت تاثیر نیرویی مغناطیسی قرار گرفتن و اختلالات امواج الکترومغناطیسی، ولی این دلایل توجیه قابل قبولی برای ناپدید شدن هواپیماها و کشتیهای متعدد در یک منطقه نیست.



- علل فرضی غیر طبیعی
دستگیری و ربوده شدن به وسیله زیردریایی یا بشقاب پرنده‌هایی متعلق به کراتی دیگر که برای تحقیق درباره حیات و زندگی باستان و حال ما انسانها به کره زمین آمده‌اند، می‌تواند علتی غیر طبیعی برای توجیه وقایع باشد.



یکی از عجیب‌ترین پیشنهادات در این مورد بوسیله ادگار کایس، پیشگو و روانکاو و حکیم در دهه پنجم قرن بیست، ارائه شده است. به عقیده وی قرنها قبل از کشف اشعه لیزر، بومیان سواحل اقیانوس اطلس از کریستال به عنوان یک منبع انرژی و قدرت استفاده می‌کردند. به نظر کاین نوعی نیروی شیطانی القا شده از سوی آنها، در عمق یک مایلی در قسمت غرب اندروس غرق شده که هنوز در برخی مواقع باعث از کار انداختن ابزار و وسایل الکتریکی کشتیها، هواپیماها و در نهایت نابودی آنها می‌گردد.



ام. ک. جساپ که یک فضانورد، منجم و متخصص کره ماه است، در کتابش به نام "در مورد بشقاب پرنده‌ها " ابزار می‌دارد که ناپدید شدن کشتیهای مشهور در مثلث برمودا، به وسیله اجسام پرنده صورت گرفته است. وی مفقود شدن خدمه آنها را نیز به اجسام مزبور ربط می‌دهد. به عقیده جساپ یوفوها هر چه هستند، حوزه مغناطیسی موقتی ایجاد می‌کنند که دارای طرحی یونیزه شده است و می‌تواند باعث متلاشی شدن یا ناپدید شدن هواپیماها و کشتی ها گردد. او روی این سوال کار می‌کرد که چگونه نیروی مغناطیسی کنترل شده و می‌تواند باعث نامرئی شدن گردد. نظریه میدان واحد انیشتین او را مجذوب کرده بود. جساپ هر دو اینها را کلیدی می‌دانست برای ظهور و محو شدن ناگهانی بشقاب پرنده‌ها و ناپدید شدن کشتیها و هواپیماها. ولی مرگ امکان ادامه فعالیت و نتیجه گیری را از جساپ گرفت و تحقیقاتش نیمه تمام ماند.

گذشته و آینده مثلث بـــرمـــودا :


به نظر می‌رسد که این منطقه طی زمانهای متمادی گذشته نیز در افسانه‌ها به منزله مکانی ترسناک وجود داشته و حتی خیلی قبل از تاریخ کشف آن و بعد از آن تاریخ تا صدها سال با عناوین "دریایی از مقبره‌ها" ، "مثلث شیطان" ، "مثلث مرگ" ، "دریای بدبختی" ، "گورستان آتلانتیک" نامیده می‌شده است. شومی و بدشگونی مثلث برمودا حتی در عصر فضا نیز باعث تعجب انسانهایی چون کریستف کلمب و فضانوردان آپولو 13 که یکی کاشف در زمین و دیگری در فضاست، شده است.



اینکه چرا وقایع عجیب این منطقه گزارش نمی‌شود، شاید به دلیل ایجاد رعب و وحشت عمومی باشد، شاید هم چون دلیل اصلی وقایع معلوم نیست، اتفاقات مربوطه بازتاب نمی‌یابد. البته در اغلب گزارشات ارائه شده هم سانسورهایی وجود دارد که اصل وقایع را سرپوشیده نگه می‌دارد.




آیا این مثلث باز هم قربانیان دیگری را در کام خود فرو خواهد برد؟

آیا بشر موفق به کشف راز نهفته در معمای آن خواهد شد؟

و بسیاری آیاها و پرسشهای بی جواب دیگر که مسلما در ذهن شما هم وجود دارد ...


[ چهارشنبه 91/1/16 ] [ 3:16 عصر ] [ هادی کربلایی محمد آقا ] [ نظر ]



معناى انتظار امام زمان علیه السلام چیست؟ آیا به معناى سکوت و بى‏تفاوتى در برابر ظلم و فساد است؟ما هر شب منتظر طلوع خورشید فردا هستیم، امّا معناى انتظار خورشید آن نیست که دست روى دست بگذاریم و تا صبح در تاریکى به سر بریم، بلکه هر کس اتاق خود را روشن مى‏کند.
ما در زمستان منتظر فرارسیدن تابستان هستیم، ولى انتظار تابستان به آن معنا نیست که در زمستان بلرزیم و اتاق خود را گرم نکنیم.
در زمان غیبت امام زمان علیه السلام نیز باید به مقدار توانِ خود با ظلم مبارزه کنیم و در صدد اصلاح خود و جامعه برآییم. در روایات مى‏خوانیم: «أفضلُ الاعمال اِنتظارُ الفَرج»(بحار، ج 75، ص 208.) بهترین عمل، انتظار آمدن حضرت مهدى علیه السلام است.
بر اساس این حدیث، انتظار، حالت نیست، بلکه عمل است: «افضل الاعمال» بنابراین، منتظران واقعى باید اهل‏عمل باشند. منتظران مصلِح باید خود صالح باشند، کسى که منتظر مهمان است در خانه آرام نمى‏نشیند.
وظیفه مردم در زمان غیبت، خودسازى و امر به معروف و دعوت به حق و آگاه سازى دیگران است.

[ پنج شنبه 91/1/10 ] [ 12:4 عصر ] [ هادی کربلایی محمد آقا ] [ نظر ]
.: Weblog Themes By Pichak :.

درباره وبلاگ
لینک دوستان
امکانات وب